تولد مامان جون
ببخشید که چند روزی که آپ نمی شم برنامه خونه به هم خورده و شمادیگه توی روز نمی خوابی و تا شب بیداری شب هم که بعد از خوابیدن شما مامان هم بیهوش میشه و دیگه فرصت ندارم که بیام الان هم که ساعت 10/30 صبح شما خوابیدی دیشب ساعت 12 خوابیدی چون مامان جون و خاله ها شام اومده بودن و شما هم کلی بازی کردی وخسته شدی و من اومدم که این مطالب رو بنویسم اگه بیدار باشی یکسره میگی که بالپ تاب کار دارم وباید روی پاهات باشه دوم آبان تولد مامان جون بود اما چون وسط هفته بود قرار شده که شب جمعه بریم که شب رو تا آخر وقت اونجا باشیم از عصر پنج شنبه من و محمد فرهام رفتیم و شب هم بابایی و خاله جون و عمو جفعر اومدن حساب...
نویسنده :
مامان مرضیه
10:54