تولد ستاره

1391/7/15 14:37

نویسنده : مامان مرضیه

1,939 بازدید

اشتراک گذاری

دیروز جمعه تولد ستاره دختر گل خاله سمانه بود

من و محمد فرهام هم قرار بود که راهی منزل خاله سمانه بشیم اما از اونجاییکه محمدفرهام باید ظهر حتما می خوابید تمام سعی خودم رو کردم که بتونم اون و بخوابونم اما نشد

تصمیم گرفتم که بدون اینکه بخوابه به تولد ببرمش اما از عاقبت کارخودم آگاه بودم چون اگه نخوابه ساعت 6 تا 7 با کوچکترین مسئله بهونه گیری می کنه و گریه هم که نگو تا یه ساعت ادامه داره تا از شدت گریه خوابش ببره

نمی دونم که چه مدت دیگه این بهونه گیری هاو گریه ها تمام می شه و شما خودت زمانی که خوابت میاد می خوابی

خلاصه ساعت 4 به منزل خاله سمانه رسیدیم و اونجا محمد فرهام مستقیم به سمت اتاق ستاره کوچولو رفت و یاد کودکی ها با رئورئوئک ستاره مشغول بازی شد و بعد هم با یه ماشین که از کادو ها بود مشغول شد البته خودش هم از این ماشین داشت اما به ماشین های اسقاط شده بچه های دیگه پیوسته بود

خلاصه خیلی به پسری خوش می گذشت باد کنک بازی و رقص هم کنار شیطنت هاش بود

اما بعد از خوردن عصرانه که پسر خواهر خاله سمانه هم رسید مشکل مامان شروع شد

دعوا و بکش بکش سر ماشین بود زمانی که مامان به محمد فرهام گفت نوبت شما تموم شد الان دیگه نوبت امیر علی شده پسر پیاده شد اما امیرعلی دیگه قصد پایین اومدن نداشت و همین شده بهونه عصر شما که گریه شروع بشه و بخواب هم ختم

با این اوضاع مجبور شدم که زودتر به خونه برگردم خدارو شکر که ماشین همراهم بود وگرنه با این گریه ها نمیدونستم باید چکار می کردم با هیچ چیز هم ساکت نمی شدی

طفلی خاله سمانه که خیلی ناراحت شد که ما زود اومدیم

اما در کل محمد فرهام تا رسیدن امیر علی کلی بازی کرد و بهش خوش گذشت همین هم غنیمت بود

دست خاله سمانه هم درد نکنه که خیلی صبور بود بچه های توی تولد اتاق ستاره جون رو منفجر کرده بودن