نفس مامان پسر بابانفس مامان پسر بابا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

محمد فرهام داودی

سیزده بدر

دیروز ما رفتیم پارک نزدیک خونمون و همراه مامان جون و خاله ها بودیم و گل پسرهم کلی توپ بازی کرد همش دلش میخواست که خودش تنها همه جا بره و مستقل باشه خاله نگار هم کلی با شما بازی کرد  تقریبا همش همراه شما بود عصری که می خواسیتم برگردیم خونه خاله خواست که با مامان یه کم والیبال بازی کنه اما شماهم خواستی که بازی کنید توپ خودت رو آوردی که بازی کنی یه خانواده  هم اونجا بود که یه پسری داشتند تقریبا میشه گفت چند ماهی از شما کوچکتر بود اومد که توپ و از شما بگیره کفشاش هم دستش یکدفعه دیدم که شما شروع به گریه کردی وایی نفست بند اومده بودکبود شدی از شدت گریه ترسیده بودم نفست نمی اومد مامانی قربونت بره مثل اینه پسره اومده بود سراغ توپ دید...
28 فروردين 1392

شهر شادی

دیشب برای اولین بار محمدفرهام گلم رو بردیم شهر شادی گل پسرم هم اولین بار بودکه از وسایل نترسید و با میل به سمت وسایل بازی می رفت ماهم خیلی لذت بردیم مخصوصا بابا محسن و خاله نگار که کلی باهم بازی کردن و شادی چهره اونها بیشتر از محمدفرهام بود پسرم هم که عاشق موتور و ماشین بود هر کدوم رو دوبار سوار شد شهر شادی زیاد وسایل برای کودکان زیر7 سال نداشت این اولین شهر شادی هست که توی کرج با وسایل الکترونیکی افتتاح شده خلاصه شب خوبی بود و کلی هم از بازی ها تیکت گرفتیم و با تیکت ها  مون هم  جایزه که پازل بود  به محمدفرهام دادن پسرم هم از جایزه خیلی لذت برد پازل قبلی خودش رو دیگه کامل و بدون کمک مامان حل می کرد پازل خودش 25 تکه و...
17 آذر 1391
1