محمد فرهام و سرماخوردگی
از جمعه شب یه مقدار آب ریزش بینی پیدا کرده بودی و تند تند عطسه می زدی اما نزدیک های صبح بود که دیدم نفس کشیدن یه مقدار برات سخت شده
و از صبح شنبه به بعد رفته رفته سرماخوردگی پیشرفت کرد و مامانی هم فقط با شربت ایبوپروفن تب شما رو کنترل می کرد دوست داشتم که به نزدیک ترین مطب ببرم و ویزت بشی اما بدلیل اینکه عادت شدیدی به دارو های دکتر خودت داری و هرجاهم که ببرم یا دارو ها باعث حساسیت برای پسر گلم میشه یا دارو های اونها رو از شدت بد مزه ای مصرف نمی کنی
شانس اوردم که یک شنبه شب ساعت 9 از دو ماه پیش وقت ویزیت داشتی قراره امشب ببرمت پیش دکتر خودت
البته این ویروس رو هم مثل اینکه به مامان انتقال دادی از دیشب سرم سنگین شده و احساس گلودرد هم دارم از امروز صبح هم عطسه زدن من هم شروع شده
الان هم که ساعت 10/30 صبج چون دارو خوردی هنوز بیدار نشدی مامان هم دلش نیومد شما رو بیدارکنه شما هم خیلی صبوری به خرج می دی اما حسابی بی حالی و همش بغل مامان می مونی
راستی قراره قبل از رفتن به مطب دکتر نیک جو به منزل دختر دایی مامان بریم همراه خاله ها و مامان جون یه نی نی اورده اما ما هنوز طی این سه ماه فرصت نکردیم که به دیدنش بریم
امروز دیگه همه با هم جمع شدیدم و می ریم دیدن محمد حسام سعی می کنم که عکس هم از این نی نی خان داشته باشم
بعدا نوشت
نزدیکهای ظهر بود که دیدم هر دو دست محمد فرهام (پشت وکف دست) پر از دونه شده حتی سر انگشتاش انگار از داخل تاول زده بود خیلی نگران شدم سعی میکردم که خونسرد باشم تا شب دکتر معاینه اش بکنه و نتیجه رو اعلام کنه
عصری که خونه دختردایی مامان رفتیم و شما هم اونجا کلی بهونه گرفتی و گریه کردی تونستم یکی دوتا از محمد حسام هم عکس بگیرم بعد هم راهی مطب دکتر شدیم
این هم عکس محمدحسام تپلی
بعد از ویزیت شما گفت که این عطسه و آبریزش سرماخوردگی نیست و یه ویروسه که اسمش یادم نموند و باعث می شه که که یه سری دونه روی بدن ظاهر بشه و باید تا یک هفته غذا های بدون ادویه و سس و شکلات رو مصرف کنی و یه سری هم دارو برای پسری تجویز کرد
این هم عکس از دستهای پسرم که دونه زده مامان فدات بشه که همش میگی بخارون