تولد
دیشب تولدم بود خیلی خوشحال بودم اما چون مصادف با هفتم امام بود هیچ مراسمی نداشتیم البته این و هم بگم که قبل ازمحرم همگی خونه خاله جون جمع بودیم یه کیک هم گرفتم و یه جشن کوچولو داشتیم چون تولد خاله نگار هم بامن توی یک ماه هست همون موقع هم کادو ها مو گرفتم این محمدفرهام جون و اینهم کیک تولد ما که اجازه نداد باهش عکس بندازیم البته دیشب هم بابایی مارا به شام جنجالی دعوت کرد البته چون شما زود شام می خوری تا رسیدن بابا من شام شما رو دادم و همینکه رسیدیم جلوی رستوران شما خوابت برد و زمان خوردن شام هم بیدار نشدی وای شب خوبی بود توی رستورانی که خیلی دوست دارم شام خوردیم البته جای محمدفرهام هم خالی بود که ماهی ها...
نویسنده :
مامان مرضیه
23:21