نفس مامان پسر بابانفس مامان پسر بابا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

محمد فرهام داودی

ما اومدیم

1391/7/10 15:35
نویسنده : مامان مرضیه
1,554 بازدید
اشتراک گذاری

ما اومدیم دوباره

 

سیسیثقف

یه سفر سه روزه داشیم به مقصد طالقان ( اونایی که اطلاع ندارن بدونن یکی از بهترین ییلاقهای کرج بعد از جاده چالوس طالقانه وبعد برغان ) سه جاذبه تفریحی و توریستی

ما هم که یکی از عضو های پای ثابت این جاده هستیم نت

دوشنبه شب ساعت 12 عازم شدیم و نزدیکهای ساعت دو رسیدیم جمع همه جمع بود و گل شون که ما باشیم کم

البته همه داشتن خواب می دیدن جز عمه لیلا که منتظر مابود

ماهم که پسری و به بغل داشتیم با هیس هیس وارد اتاق شدیم و پسری مستقر شد

fgf

من هم کنارش اما هوا خیلی سرد بود اگه مامان بزرگ بیدار بود باید واسه ما بخاری روشن می کرد بنده خدا شانس اورد وگرنه من بدون بخاری خوابم نمی برد اما پسری از خستگی بیهوش بود

                                                           ندال

صبح که از خواب بیدار شدیم محمد فرهام یهو داد زد( مامان مامان دوساله بیابیا بریم حسن )اصلا اجازه نمی داد که صبحانه بخوریم بنده خدا عموکه همش حسن صدا می زنی رو می خواستی و میگفتی بریم بریم

ن

وقتی رسیدیم نمی دونی چه قدر خوشحال شدی همش می گفتی مامانی بیا براشون سبزی بریزیم

وعمو هم می گفت بسه دیگه گاوا رو دارین زیادی تحویل می گیرین

یز

خلاصه ما این چند روز همش  توراه خونه وگاوداری بود روزی بیست بار این راه رو می رفتیم

امکان داره که جای گاوداری رو عوض کنیم به  خاطر جوازش

هورا هورا دعا کنید که

انشاالله به امید خدا و کمک جهاد کشاورزی قرار که جواز پرواربندی 200 راسی رو عمو بگیره

نز

دیگه بعد از انتقال گاو ها خیلی بهشون خوش میگزره چون میرن یه  جای وسع و سرسبز

اون موقع گاوداری خیلی دورتر میشه و باید از خونه  تا اونجا رو نزدیک به نیم ساعت تو راه باشم و یه پسر خوشگل و شیطون رو هم تمام مسیر بغل کنم چون دوست نداری زیاد راه بری همش بغل من هستی مگه اینکه با چوب  بری سراغ سگها


راستی نگفتم عجب توله سگهای خوشگلی یکی که خال خالی اسمش شد خیلی ناز مامان مرضیه که از سگ مثل سگ می ترسه همش دور وبرش بود همش بهش شیر می داد وای خیلی خوشگل اما داداشش یه دست سیاه رنگه خیلی شیطون تره یل   

عمو حسن گفت که گوشهاش رو ببرم یهو مامان داد زد که نه به سگ من کار نداشته باش همه تعجی کردن

فق

داداشه خال خالی رو گوشهاش  رو از اول بریده بودن (دوست بابا محسن)

الان ما چهار تا سگ خوشگل داریم که دو تا شون خیلی بزرگ هستن و خیلی هم شیطون و پر سر وصدا

ییقث

دوباره برمی گردیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)