مهدقرآن
یه مدتی می شد که می خواستم یه کلاسی ثبت نام کنم اما راه برام خیلی دور بود تا اینکه به پیشنهاد مامانم به جامعه القران که تقریبا بهمون نزدیک بود ثبت نام کنم مامان یه روز رفت و گفت که شماره گرفتن و خودشون تماس می گیرن (البته تازمانی که چهار سالش تمام بشه ) از شانس بنده که الان تقریبا ماه آخر این دوران شیرین و سخت و می گذرونم سه روز بعد تماس گرفتن و گفتن بیاد کلاس
بنده هم بردمو ثبت نام کردم البته این کلاس با جاهای دیگه فرق داره قرآن رو با اشاره آموزش میدن البته همراه با معنی و مامانها هم حضور دارن که اشاره ها رو یاد بگیرن و تو خونه کار کنن
تازه بعد متوجه شدم که محمدفرهام زیر میزی یا شانسی وارد این کلاس شده چون جلسه سوم بود که یه مامانی پسرشو آورد که 13 روز بود که چهار سالش تمام شده بود قبول نکردن و به من گفت شما چطور ثبت نام کردید من هم گفتم خودشون تماس گرفتن
نمی دونی که سه روز در هفته هست تازه پنج شنبه ها هم خودم کلاس دارمو باید مامان جون ببردش و تا زمان زایمان هم تا جایی که بتونم می برم باقی باید مامان جون کمک کنه و بیاد اشاره ها رو به من یاد بده و من هم به شما تازمانی که یه مقدار اوضام روبه راه بشه
گل پسر ما هم که توی کلاس کوچکترین عضو اونجاس خانم عطایی هم کلی دوستش داره و با شیرین زبونی ها و پر حرفی ها همه کلاس و می خندونه البته خودش هم کلی لذت می بره و همش دوست داره بره حتی روزهای تعطیل
امیدوارم که قرآن نگهدار تمام بچه ها باشه