نوروز 93
گل پسرم مامانی ببخش که این روزهای خیلی بی حال و تنبل شدم و دیر به دیر روز های قشنگتو ثبت می کنم بزار به حساب کلاسهای فشرده مامانی و کلافگی های این دوران
این هم میز امسال ما که هفت سین کوچولوی گل پسر هم کنارشه
امسال هم مثل سالهای قبل سالی خوب رو شروع کردیم سال تحویل رو کنار مامان جون و خاله ها بودیم و روز اول عید رفتیم طالقان کنار مامان بزرگ و عمه ها و دختر عمه هانیه هم کلی به گل پسر خوش می گذشت و یه شب هم شام ویلای همه نسرین بودیم
یکشنبه عصر همه برگشتیم و قرار بودکه بابایی بره سرکار و تعطیلات آخر عید رو بریم شمال که از شانس بد ما ریزش کوه توی جاده چالوس باعث شد که منصرف بشیم و سیزده بدر همراه خاله جون و مامان جونینا بریم طالقان
دوازدهم ما عصری رفتیم و مهمونهامون هم روز سیزدهم صبح اومدن و تا پنج شنبه کنار هم بودیم و مراسم آش و کباب سیزده بدر هم براه بود همراه با چای دبش همراه با سماور زغالی
البته جا داره که از هادی پسرعمه هم تشکر کنیم که همش همراه محمدفرهام بود و نقش دست راست مامان رو ایفا می کرد و اصلا اجازه نمی داد من از جا بلند بشم
خلاصه تعطیلات خوبی و داشتیم و امیدوارم که سالی پر از برکت برای ما و دوستانمون باشه البته همراه با سلامتی
این هم گل پسرو خاله جونش در حال رسیدگی به امور آتیش