نفس مامان پسر بابانفس مامان پسر بابا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

محمد فرهام داودی

اولین روز

1392/4/6 0:21
نویسنده : مامان مرضیه
1,070 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح ساعت  ده ونیم راه افتادیم که عسل خانمونو ببریم کلاس مسیر کلاس یه مقدار دور بود ماهم زودتر راه افتادیم برخلافت تصورم به محظ رسیدن به کلاس محمدفرهام رفت روی صندلی نشست و بعد از رسیدن مربی من بیرون اومدم البته به نگار جون گفتم که بار اوله که اومده یه کم حواشو داشته باشن

بعد از اتمام کلاس پسری اومد بیرون و یه مقدار خسته بود منهم بردم محوطه بیرون و تغدیه ای که همراه داشتم دادم تا یه مقدار انرژی بگیره

بعداز خوردن تغذیه باید می رفت کلاس بازی و نقاشی اما دیدم که اصلاٌ راضی نمی شه و همش گریه می کنه توی کلاس هم نمی مونه می گه مامان شما هم بمون

زمانی که با نگار جون در میون گذاشتم گفت که اصلا صبح اذیت نکرد شاید الان خسته شده بهتره که همون یه کلاس و بیاد تا عادت کنه

امان از دست این گل پسری وقتی از کانون اومدیم بیرون می گفت که مامان کلاس دیگه بسه نمی خوام بیام همینکه شما کلاس می ری کافیه

این هم عکس عسل خان زمانی که داشت ساز مخالف می زد و موقع خوردن میان وعده

ستاره رو لپش هم جایزه نقاشیش بوده

لپ گلی

عسل

متفکر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامی مهتا
12 تیر 92 2:04
چه جالب من همتصمیم دارم یه سر به کانون شهید فهمیده بزنم برای کلاس گذاشتن مهتا .


بله شما کجای کرج هستید راستی ممنون بابت تبریک
کلاسها هم از اول تیر شروع شده یالا بجنبید
زری مامان مهدیار
14 تیر 92 11:47
مرضیه جون بازم پسرمون خوب طاقت آورده
باهاش مدارا کن تا ایشالا عادت کنه


چشم انشاالله که بهتر بشه
زری مامان مهدیار
14 تیر 92 11:47
جیگرتوووووووووو با اون لپ ستاره دارت


بوس بوس واسه خاله مهربونم لپتو بیار تا بفرستم