آرایشگاه
قندو عسلم مامانی شرمنده شد دوباره دیر آپ شدم اما می نویسم از
جمعه صبح که بابا جون زنگ زد که ببینه عسل خان ما همراهش میره به آرایشگاه که محمدفرهام گفت می خواد همراه بابا محسن میره
شیطون مامان میگه که آرایشگاه بابایی خوشگل تره موهام و هم فشن می کنه
خلاصه عصری عازم آرایشگاه شدن و بعد از گذشت ساعتی گل پسر وارد شدو مابا یه پسری با موهای فشن شده مواجه شدیم و از دیدن روی ماهش و موهای فشن عزیزدلمان مسرور شدیم و تمام مدت قربون صدقه می رفتم و پسری هم همش نق میزد که مامانی دارم می خارم و آروم آروم لخت شد که عازم حمام بشه پشت گردنش یه مقدار قرمز شده بود بابا گفت به عمو بهمن گفتم حسابی فشن کن اونهم یه کم پشت گردنشو ماشین کرد و ناز دونه ماهم که حساس
این هم گل پسر مامان الهی دورت بگردم که مثل قرص ماه شدی
دیدی ماشاالله یادت نره بگو که چشم نخوره قندو عسل ما