یلدا
امسال شب یلدا رفتیم خونه عمه لیلا زحمت کشیده بود و خواهر برادر ها رو کنار هم جمع کرده بود
اولین سالی بود که خونه مامان خوبم نرفتم ولی خونه عمه جون هم خیلی خوش گذشت و محمدفرهام کنار حانیه و ملیکا دختر دوست عمه لیلا هم که اونجا بود حسابی بازی کرد و خیلی بهش خوش گذشت
جای زن عمو زهره خیلی خالی بود رفته بودن خونه مادر خودشون
شب خیلی خوبی بود عمه حسابی زحمت کشیده بود
من هم یه تعداد کارت برای محمدفرهام تهیه کرده بودم که به دختر عمه و دختر عمو هاش بده
هندونه ما از قسمتی که برش خورده دونه هاش معلوم نشد
بعداً یه ماژیک خردیم و براش دونه گذاشتیم اما عکسشو نداشتیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی