تولد
بازم شادی و بوسه گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولد مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
یه کیک خیلی خوش طعم با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزار سال همین جشن و بگیریم به خاطر وجودت به افتخاربودن تواین روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ساده به دنیا بله گفتی
الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان هزار تا عاشق بیان هزارتا مهمون
عزیز ترینم سه ساله شدنت رو تبریک می گم امیدوارم که همیشه شادی و لبخندی که و شوق نگاهت به زندگی رو شاهد باشم
دیشب میهمانی ما خیلی خودمانی بود نمی خواستم تولد بگیرم اما چه بگیرم چه نگیرم مامان جون خاله جونی ها میان امسال هم همینطور بود و حسابی زحمت کشیدن
از همشون ممنونم
تم امسال تولدت هم زنبور بود
محمد فرهام و بابایی
اینجا محمد فرهام دیگه از عکس انداختن خسته شده بود دستشو گذاشت رو صورتش
برای دیدن بقیه عکسها لطفا به ادامه مطلب بروید
وییی داره هش به کیک ناخونک می زنه همه صورتش هم کیکی شده
هدیه مامان وبابا به عسل خان
300 هزار تومان از طرف مامان جون و باباجون مهربونش
لیوان جیوه ای با عکس محمدفرهام از طرف خاله جون و عمو جعفر همراه با یه صندلی بادی
شلوار برمودا از طرف خاله ملیحه
برج هیجان از طرف خاله نگار که گل پسرم عاشقشه
راستی اون منج پارچه ای هم مامانی برات گرفتم
میز شام که شامل مرغ سوخاری و قارچ سوخاری و سالاد الویه و کرم شکلاتی و ژله موز