استخر
سلام عزیز دل مامان نمی دونی که اینروزها چه شیرین زبونی هایی می کنی همش داری قربون صدقه مامان میری
تازه یه کلماتی هم داری که فقط مخصوص خودت مثلا (پایم به جای پا)
که من عاشق این کلمه هستم یا تمام مدت به مامان میگی ببین منو تمام زمانی که صحبت می کنی باید من نگاهت کنم تا نگاهت نکنم انگار صحبتت نمیاد
به قول بابا محسن اینش هم به مامانش رفته مگه نه ؟
خلاصه این روزها که مامانی روزه بوده شماهم توی صحبت کردن کم نیوردی و تمام مدت مشغول بودی
بگذریم که تمام قد گل پسرم و عاشقم
قرار بودکه همراه بابایی بری استخر با یه تاخیر جمعه شب همراه بابا و عمو جعفر رفتین من هم که گفتم بیام شما گفتی برو زنونه ها ما می ریم مردونه
قربون مردونگیت برم عسل خان
بابایی می گفت که اول ترسیدی و داخل نیومدی بعد که جلیقتو پوشیدی یه کم راغب شدی
گویا تمام مدت بغل بابا بودی یه باری هم عمو جعفر گرفته بوده که شما توی آب خودت بمونی که کلی ترسیده بودی وگریه کردی و دیگه تا اتمام زمان بغل بابا بودی و کلی خوش گذرونده بودی
همش میگفتی مامان دریا بود می گم نه استخر بود میگی اما آب زیاد بودااااااااااا
واییی یادم رفته که بنویسیم مدتی که گل پسر عاشق ماشین یه رویایی زیبایی داره
توی خونه خاله مریم مامان ملینا دوست پسری توی تقویم عکس یه ماشین خوشمل دیدی و پرسید مامان این چیه گفتم bmw شما گفتی که چرا دراش اینجوری گفتم که این درا موشکی شماهم از این مدل ماشین و دراش خوشت اومد
مدتی بعد توی خیابون زمانی که داشتیم می رفتیم عروسی دوست بابا چند تا ماشین شاسی بلند دیدی گفتی اینا چیه گفتم ماشین شاسی بلند
گفتیی مامان چطور می تونم bmw شاسی بلند بگیرم گفتم انشاالله دکتر بشی می گیری
حالا زمانی که میگن محمد فرهام داماد بشی انشاالله می گی که نه می خوام دکتر بشم مریضا رو خوب کنم و برای خودم bmw شاسی بلند بخرم و هر بارهم خاله ها بابایی گاهی هم همه رو یکجا می بری گردش
اما بشرطی که خودت راننده باشی و فرمون دار ماشین
مامان تصدقت بشه که رویاهات هم مثل خودت که یه مرد بزرگ در قاب کودکیه بشه