نوروز باستانی
گل پسرم امسال پنجمین بهار زندگیت را در کنار بهار طبیعت جشن گرفتیم و ذوق و شوقت وصف نشدنیت رو
برای گرفتن ماهی قرمز و سنبل و تخم مرغ رنگی ها زیبا بود و از مرگ ماهی های اولت حسابی ناراحت شدی و گریه کردی که حالا باید برن توی سطل آشغال
ظروف هفت سین امسالمون و با هم رنگ کردیم و چیدیم
امسال عید اولین سالی بود که بعد از تولدت به سفر رفتیم و حسابی لذت بردی
باز هم اصفهان شهر زیبایی و تمدن انتخاب ما شد
همراه خاله ها و مامان جونی وبابا جونی راهی شدیم و کلی خوش گذروندیم
درشکه سواری میدان نقش جهان هم لذت خاصی داره که شما به جای یه دور هر بار از بابایی خواهش می کردی که دور دومی هم در کار باشه و بابایی هم که اطاعت می کرد
بابای مهربونم که همش شمارو سوار دوشش می کرد که نگی خسته شدم و پاهام درد گرفت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی